مهندس مهدی رجول دزفولی
بیمهری طبیعت و سوءتدبیر دولتمردان در چند دهه اخیر دست به دست هم دادند تا تولید برخی از محصولات کشاورزی که «مُهر» ایران بر شناسنامه آنها خورده بود به تدریج از صفحه مزارع این کشور به کناری گذاشته شوند و به دلیل چند وجهی بودن مزایای تولید این محصولات، چه از نظر کشاورزی و چه صنعتی و یا خدماتی، خسارات جبران ناپذیری به اقتصاد مملکت وارد شود.
به یاد داریم که تا 50 سال قبل، تقریباً در تمام ایران از خوزستان در جنوب کشور گرفته تا گلستان در شمال و هر جا که آبی برای آبیاری وجود داشت، پنبه کاشته میشد و پیش از آن که تشک و لحافهای ما از الیاف نفتی و مصنوعی ساخته شوند در تمام منازل، وسایل خواب و لباسها از پنبه بود که نه سلامت به خواب رفتگان را به خطر میانداخت و نه کشاورزان، نگران و بیانگیزه در تولید آن بودند.
اگرچه صنعت تولید الیاف مصنوعی به سرعت جای خود را در بخش ساخت انواع منسوجات باز کرد، اما به دلیل ایجاد مشکلات بهداشتی، هنوز منسوجات پنبهای در میان تقاضای مصرفکنندگان جایگاه ویژهای دارند، بنابراین نمیتوان تولید پنبه را به دلیل داشتن یک بدیل به کناری نهاد. اگر چه عذر و بهانه کمبود آب و یا خشکسالی و آفات و امراض را میتوان به عنوان دلایلی برای بالا بودن قیمت تمام شده و عدم انگیزه در کشاروزان برای کشت پنبه ارایه نمود، اما تمام این امور به دلیل داشتن جنبهها و امکانات مدیریتی قابل برطرف شدن هستند. اما آن چه میتواند ضربات جبران ناپذیری به تولید یک محصول وارد نماید تصمیمات غلط و غیر کارشناسانهای است که از سوی برخی از مدیران رده بالا، در زمانی اتخاذ میشود که تا برگرداندن موضوع به شرایط پیشین، سالها وقت و بسیاری هزینههای مادی و مالی به جامعه تحمیل میگردد.
محصول پنبه، از آن جمله مواردی است که با وجود مزایای چندگانه، به دلیل سوء تدبیر مسئولان رده بالا، خسارات بسیاری به کشتکنندگان آن، صنعت نساجی، کارخانههای روغنکشی، خوراک دام، منافع دولتی، بازارهای تجاری و نهایتاً مصرفکنندگان وارد شده است.
در دولت نهم، به یک باره تعرفه واردات پنبه به صفر کاهش یافت و حتی افرادی که تجربهای در این زمینه نداشتند به عرصه واردات آن پای گذاشتند. چنین اقدام غلطی موجب تعطیلی بازار فروش پنبه داخلی، به مرز ورشکستگی رسیدن کارخانههای خریدار پنبه و از همه مهمتر توقف کشت پنبه توسط کشاورزان و تخصیص مزارع پنبه به کشتهای دیگر و حتی غیر ضروری و فانتزی شد. سطح زیر کشت از حدود 350 هزار هکتار به کمتر از 90 هزار هکتار و یا به قول برخی از دستاندرکاران به حدود 70 هزار هکتار رسید و تولید از 250 هزار تن به مرز تقریبی 40 هزارتن کاهش یافت. بدیهی است که با چنین وضعیت وخیمی نمیتوان به سادگی آب رفته را به جوی بازگرداند.
به دلیل همان اقدامات غلط، سال 85 کمترین سطح زیر کشت پنبه را در 60 سال قبل از آن داشتیم و مجبور به واردات زیادی شدیم و درحالی که به 150 هزار تن پنبه نیاز داشتیم، کمتر از نصف این مقدار را از مزارع پنبه برداشت کردیم و این درحالی بود که تا قبل از تقلیل سطح کشت پنبه به یک چهارم در دهه 80، پنبه کاران بخشی از محصول خود را صادر میکردند، اما از سال 85 به بعد ما در زمره واردکنندگان پنبه قرار گرفتیم.
بدیهی است که تبدیل شدن یک صادرکننده پنبه به یک واردکننده را باید تصمیمگیرندگان و برنامهریزان پاسخ دهند و بگویند چرا 180 هزار هکتار اراضی زیر کشت پنبه در استان گلستان به 10 تا 13 هزار هکتار کاهش پیدا کرد و کشوری که زمانی تا 100 هزار تن پنبه صادر میکرده، حالا باید 100 هزار تن پنبه وارد نماید؟!
برای مطالعه مطلب «حلاجی کشت نشدن پنبه، واردات پشم» کلیک کنید
به نظر میرسد علیرغم برنامهریزی برای ارتقا سطح کشت و تولید پنبه، به این زودیها نتوانیم خطاهای گذشته را جبران نماییم. محمد حسین کاویانی، مدیر عامل صندوق پنبه ایران عقیده دارد به دلیل کاهش پنبه تولید داخل، بسیاری از فعالان صنعت نساجی ورشکست شدهاند و عدم صرفه اقتصادی در کشت پنبه و سودآور نبودن آن، کشاورزان را نسبت به کشت این گیاه بیعلاقه کرده و روی به تولید محصولات دیگری آوردهاند.
از باب حمایت و قانونگذاری نیز تاکنون چندان درصدد جبران خطاهای گذشته نبودهایم و در این سالها، آن گونه که به محصولات دیگری مانند گندم، ذرت، چغندر و... توجه شده، موضوع ترمیم و بهبود شرایط تولید پنبه در دستور کار قرار نداشته است.
اظهارات ابراهیم هزار جریبی، مجری طرح پنبه وزارت جهاد کشاورزی، اگر چه از روی دلسوزی و با نگاهی به آینده به منظور بهبود وضعیت کشت پنبه میباشد، اما نشان میدهد روی دیگر سکه چندان خوشایند و مطلوب نیست. هزار جریبی میگوید تا پایان برنامه ششم توسعه، 70 درصد از پنبه مورد نیاز در داخل تولید خواهد شد. این گفته بدان معنی است که تا سالهای آتی، ما همچنان به واردات پنبه وابسته خواهیم بود و تا رسیدن به وضعیت قبل از سالهای دهه 80 و تولید اقتصادی که تامین کننده نیاز داخل و حضور در عرصههای تجارت بینالمللی باشد، فاصله بسیاری خواهیم داشت. هزار جریبی وعده داد که تا پایان برنامه ششم، سطح زیر کشت پنبه به 100 هزار هکتار خواهد رسید که با 350 هزار هکتار یک دهه قبل تفاوت بسیار دارد.
عقبنشینی صنایع نساجی بنا به دلایلی که شرح داده شد و اهمالی که در تولید پنبه مورد نیاز آن صورت گرفت، صحنه را برای ورود محصولات خارجی خالی کرد. از تایلند و هندوستان و کره جنوبی و پاکستان گرفته تا ترکیه و سایر کشورهای مشابه، انواع البسه دوخته شده و آماده به کشور سرازیر شد. کارخانههای نساجی چندی تعطیل شدند و کارگرانشان شغل و آینده خود را از دست دادند. با به محاق رفتن کشت پنبه، مشاغل وابسته به آن نیز از میان رفتند. جمشید بصیری، دبیر انجمن صنایع نساجی در زمان مصاحبه، اظهار کرد: تولید هر کیلو پنبه برای 15 تا 30 نفر اشتغالزایی به همراه دارد.
در این جا ما به یک تناقض آشکار برمیخوریم. مسئولان مملکتی، بنابر گفتههایشان، از یک سو با تمام امکانات سعی در ایجاد کار و اشتغال دارند، اما از سوی دیگر، محصولی را که هریک کیلوی آن میتواند بین 15 تا 30 شغل مرتبط به وجود آورد، از صفحه روزگار محو میکنند و این گونه جاده صافکن واردات منسوجات از سایر کشورها میشوند. بدتر از موضوع واردات، قاچاق این گونه منسوجات است که با ارزش افزوده کامل در کشور مبدا به ایران قاچاق میشوند، چنانکه بنابرگفته یکی از مسئولان مبارزه با قاچاق، افزون بر 90 درصد از البسه موجود در بازار به صورت قاچاق به کشور وارد میشوند که منسوجات ترکیهای جایگاه قابل توجهی در این مقوله دارند.
کراراً در گزارشهایی که در وسایل ارتباط جمعی از قبیل نشریات و صدا و سیما در این زمینه پخش میشود، قاچاق منسوجات را یکی از علل کسادی و بعضاً تعطیل شدن مراکز تولید منسوجات و بازار آن دانستهاند، اما متاسفانه به دلیل حذف صاحب خانه از سوی مسئولان، عرصه بازار تقاضا جولانگاه قاچاقچیان منسوجات خارجی گردیده که نتایج آن را هم اکنون مشاهده میکنیم.
وجود مشکلات و شرایط نامطلوب در اکثر زمینهها و از جمله تولید پنبه و منسوجات عینیت غیر قابل انکاری است که مسئولان نمیتوانند چشم خود را بر آن ببندند. اما ادعای الزام به تغییر و تحول و جبران خطاهای گذشته با روشهای قاجاری و در جازدن در صدههای پیش، به نوعی فرار از واقعیت و مسئولیت است. آن چه تاکنون تامینکننده نیازهای جمعیت روبه رشد جهان بوده، تحولات و پیشرفتهای متعددی است که در علوم مختلف و از جمله در بخش کشاورزی به وجود آمده که در غیر این صورت شاید نیمی از جمعیت کنونی جهان همچنان در گرداب گرسنگی و سوء تغذیه و تامین نیازهای اولیه خود گرفتار بودند.
یکی از پیشرفتهای علمی در بخش کشاورزی، تولید و تکثیر گیاهان تراریخته از قبیل ذرت، سویا، برنج و همچنین پنبه است که با دستکاری ژنتیکی، ضمن حفظ محصول در مقابل آسیبهایی نظیر آفات، امکان برداشت محصول بیشتر و در نتیجه تامین مواد غذایی و رشد اقتصادی را فراهم آوردهاند. اگر چه اظهار نظرهایی در مورد احتمال آسیبرسانی این دسته از تولیدات ارایه شده، اما تاکنون و پس از گذشت بیش از 2 دهه، صدق این گفتهها تایید نشده و دلایلی مبتنی بر مضر بودن این دسته از محصولات ارایه نشده است. با مد نظر قرار دادن برنامههای توسعه کشت پنبه و از جمله پیش بینیهای مندرج در برنامه ششم توسعه، ناچار از به کارگیری علوم و تکنولوژیهای جدید و از جمله کاشت پنبه تراریخته میباشیم. آنهایی که عَلَم مخالفت با کشت محصولات تراریخته را بر دوش گرفتهاند باید بدانند که در حال حاضر در حدود 180 میلیون هکتار از اراضی کشاورزی جهان زیر کشت محصولات تراریخته است که در کشور هندوستان فقط 12 میلیون هکتار پنبه تراریخته کشت میشود که 88 درصد از اراضی پنبهکاری آن کشور را دربرمیگیرد و سالیانه در حدود 4 میلیون تن پنبه از آنها برداشت میشود.
بنابراین، مخالفتهای کورکورانه به نام سلامت، شبهانگیز و احتمالاً در جهت به عمل درآوردن اهداف رانتی در واردات است، آنهایی که در دولت نهم به بهانه مسئولیت در مقابل سلامت جامعه تمام تمهیدات تحقیقاتی تراریخته و از جمله پنبه را از بین بردند هم اکنون باید پاسخی در مقابل شکاف عمیقی که در تولید و تامین پنبه به وجود آمده را بدهند. دیگر نمیتوان ادعا کرد که پنبه تراریخته از جمله مواد غذایی است و امکان سرطانزایی دارد و با آن مخالفت کرد.
ردای سیاهی که بر قامت پنبه سفید پوشانده شد شاید به این زودیها از تن این محصول صنعتی، اشتغالزا و اقتصادی خارج نشود و باید همچنان عواقب تصمیمات خسارتزا را تحمل نماید.
ماهنامه دام و کشت و صنعت - شماره ۲۰۴ - سال ۱۳۹۶
ماهنامه دام و کشت و صنعت پنجره ای به آگاهی و دانش
کارشناسان ما در مورد مشکلات تولید محصولات، که نمیتوانید برای آن جوابی پیدا کنید؛ میتوانند به شما کمک کنند
info@iranAgriMagazine.com